|
ای بازیگر گریه نکن ما همه مون مثل همیم
صبحا که از خواب پا می شیم نقاب به صورت می زنیم
یکی معلم می شه و یکی می شه خونه بدوش
یکی ترانه ساز می شه یکی می شه غزل فروش
کهنه نقاب زندگی تا شب رو صورت های ماس
گریه های پشت نقاب مثل همیشه بی صداس
هرکسی هستی یه دفعه قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن رها شو از پیله ی خواب
نقش یک دریچه رو، رو میله ی قفس بکش
برای یک بار که شده جای خودت نفس بکش
کاشکی میشد تو زندگی ما خودمون باشیم و بس
تنها برای یک نگاه حتی برای یک نفس
تا کی به جای خودما نقابمون حرف بزنه
تا کی سکوت و رج زدن نقش نمایش منه
می خوام همین ترانه رو ، رو صحنه فریاد بزنم
نقابمو پاره کنم جای خودم داد بزنم نظرات شما عزیزان: |
![]() ![]() |